، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

نازنین زهرای من

دست منو خوندی

1393/5/27 11:16
نویسنده : صفورا
453 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از ظهر دیروز کنارم خوابیدی ..مداد شمعی دستت بود ومن نفهمیدم....خودتم گرم حرف زدن با من بودی  وحواست نبود، اونو بردی دم دهنت  سریع ازت گرفتم وگفتم دخترم  خیلی خطرناکه مداد شمعی را توی دهنت کنینه آخه دلت درد میگیره...غمگینواز این حرفا ...وچون همچین مواقعی آقا خرگوشه میرسه به داد من  بهت گفتم :خوب دختر گلم بیا قصه آقاخرگوشه را بهت بگم.....گفتم :یکی بود یکی نبود.....گفتی :یه آقا خرگوشه بود ،یه مداد شمعی دستش بود..........هاج وواجتعجب  چند ثانیه نگات کردمو بعد کلی خندیدم قه قههقه قهه......بلای من دستمو خوندی؟حالا زوده بهم وقت بده....محبتمحبت

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان گلشن
27 مرداد 93 11:26
سلام.بچه ها همیشه جلوتر از ما هستن.وفکر ما رو میخونن وما فکر میکنیم که گولشون زدیم .هزار ماشالله به دختر گلت
صفورا
پاسخ
بله کم مونده دختر خانمی گاهی اوقات به ما درس روانشناسی میده