جور دیگری باید خواند
از کلیشه گویی خوشم نمی آیدهر چند بهترین حرف ها در آنها پنهان باشد ...اما گاهی کلیشه هارا هم باید جور دیگری خواند.... داشتم آخرین کارهای باقی مانده را میکردم ...چشم هایم انگار میکروسکوپ شده بود وبا وسواس درزهای بین سرامیک هارا با اسکاچ میسابیدم ...سرویس بهداشتی را برق انداختم وبا ذوق تماشایش کردم!!!!!!!!!!!!!دیگرپشت وزیر ماشین لباسشویی ویخچال هم هیچ اثری از گرد وغبار وچرک نبود....شده گاهی یهویی دلتان بلرزد ؟دلم لرزید این همه کار این همه وقت برای کی؟خودم؟؟خانواده ام؟؟مهمانهاییی که چند دقیقه ای مهمانمان بودند؟؟؟؟؟؟؟همه اینها عالی وهمه اش تحسین شده اما..... یادحرف بزرگی افتادم که میگفت !خانه ای که می...
نویسنده :
صفورا
22:01