حرفی برای تمام فصول
جوانتر که بودم..اوووبرمیگرده به سالهای یادم نیست .....هر وقت حرف از بخشش وگذشت پیش میومد واینکه فلانی بزرگواری کرده فلانیو بخشیده وحرفای از این دست پیش خودم میگفتم واااااای چه قدر بزرگش میکنن مگه چه کرده؟.....فوق فوقش کسی حرفی زده ،برخورده بهش وحالا....آخه الحق والانصاف با کمال ریا میگم توی همون عهد وزمان دلم دریا بود ...اونقدر که گاهی حرص در بیارمیشد...طرف گنده بهم میگفت مسلسل وار ...برای اینکه احساس بدی بهش دست نده وفکر نکنه من ناراحت شدم ...خودم را چنان به....دور از جونی میزدم که بیا وببین ...البته این خصلت هنوز توم مونده،با یه تفاوت واونم اینکه اون موقع به صورت باور نکردنی توی دلم هم ذره ای کدورت ن...
نویسنده :
صفورا
3:51